ستایش
طلعت: چهره .کریم : بخشنده. بخت: شانس .
کنه : پایان و حقیقت چیزی . جلال: بزرگوآری . منتها: آخر . تامل: اندیشه .محال: غیر ممکن
ماورا: پشت سر. پوزش پذیر: قبول کننده عذر
زینت: زیبایی زیور آلات . دست گیر: کمک کننده . مرغ: پرنده. متفق: متحد. ماهیت: حقیقت ذات. بصر: بینایی. جمال: زیبایی. صفا: پاکی . الهیت: خدایی . مور: مورچه
درس اول
خشت : آجر . نیت: قصد عزم. ریا: دورویی . برج: بنا یا ساختمان بلند. دلگیر: ناراحت . طنین: صدا
توفنده: پرخروش. بوریا: حصیر
درس دوم
خالق: آفریننده. خزان: پاییز. عظمت: بزرگی . زرناب: طلای خالص . همتا: همانند. چونان: مانند . انباشته : پر. جلوه: زیبایی ظاهر. پرتو: روشنایی . جثه: بدن پیکر . حدقه : کاسه چشم . پندار: خیال گمان.
صورتگر ماهر
۱به راستی که هیچکس نمی داند در فصل بهار این همه زیبایی و نقش و نگار از کجا پیدا شده است
۲عقل انسان شگفت زده می ماند که چگونه از خاک تیره و سرد و بی روح این همه گل زیبا ودل پسند می روید
۳چرا از خودت نمی پرسی این همه شکل و تصویر از کجا پیدا می شود
۴رعدو برق آسمان از اشتیاق دیدار چه کسی این گونه قهقهه می زند و ابر از غم دوری چ